happy every

جورج کلونی، جرج کلونی، با Robert Downey Jr سر و کار داشت و جسی آرمسترانگ، نویسنده ی نمایشگاه، احتمالا بسیار هیجان زده بود.

آرمسترانگ به یاهو فیلم انگلیس گفت: "پنج سال استراحت و همه چیز متوقف شده است - با داونی جار اجازه دادن به گزینه خود را از دست داد و پروژه در" توسعه "گیر افتاد من فکر می کنم آن را در حال حاضر در دسترس دوباره است بنابراین اجازه دهید این مصاحبه تبلیغاتی که شخص دیگری می توانید آن را انتخاب کنید. ، صدایی دردناک کمی غمگین است. "این در حال حاضر ساخته نشده است. این در جهنم است! این پیشرفت نیست اما ما می خواهیم آن را انجام دهیم. "

متأسفانه، این یک داستان معمولی است که برای صدها ایده ای از صدای مناسب و معقول است. حقوق فیلم به نمایش های تلویزیونی، مقالات روزنامه ها و کتاب ها اغلب توسط تولید کنندگان هالیوود تکه تکه شده (فقط برای جلوگیری از ابتلا به کسی دیگر) و هیچ چیز از آنها به دست نمی آید.

در این مورد، این شرم خاصی است، زیرا تمام تاریخچه ی شما یک قسمت واقعا خوب است - با توبی کیبل بازی کردن یک مرد با ایمپلنت مغزی که اجازه می دهد خاطرات خود را دوباره پخش کند - و بدون شک برای یک فیلم جالب ساخته شده است.

آیا این واقعیت که به نظر می رسد خیلی شبیه به دیوانه وار در آینده کری فوکونگا است با آن چه در ارتباط است؟ در هر صورت، اگر شما چند میلیون و کمی در صنعت فیلم، جسی آرمسترانگ می خواهد از شما بشنود.

SAN JOSÉ، CA، USA - ممکن است او ویمبلدون را که می خواست کاملا نداشته باشد، اما Madison Keys برای نوسان در آمریکای شمالی تنظیم شده است.

جهان شماره 12 از مسابقات قهرمانی در دور سوم خارج شد و در سه بازی به اوجینیا رودینا شکست خورد - اما به عنوان آخرین قهرمان بانک کلاسی غرب در استنفورد قبل از مسابقه به خانه جدیدش در سن خوزه منتقل شد فرصت بازگشت به خانه.

او گفت: "پس از چندین هفته، همیشه خوشحال میشویم که به ایالات بازگردیم و می دانیم که شما برای مدت زمان طولانی اینجا هستید"، او به خبرنگاران در موزۀ جدید "موبالدا سیلیکون ولی کلاسیک" گفت.

این 23 ساله در سال گذشته در استنفورد موفق به پیروزی از اخراج آسیب و جراحی به مچ دست چپ او شد. هنگامی که او در این مسابقات وارد شد، او چهار ماه به پیروزی پشت سر گذاشت و فقط خوشحال شد که به عقب برگردد و احساس خوبی داشته باشد.

او گفت: "من خیلی طولانی بازی کردم زیرا من درد داشتم و خوشحال نبودم." "من فقط نمیتوانم اجازه دهم خودم دوباره به آنجا برگردم. من کار خودم را دوست دارم، دوست دارم این کار را انجام دهم. اگر دوباره در موقعیتی قرار بگیرم که در آن احساس می کنم که احساس می کنم، باید چیزی عوض کنم. وقتی خوشحالم من خوب بازی میکنم - نمیخواهم بدبخت باشم؛ زیرا این شغل شگفت انگیز است و چیزی شگفت انگیز که میتوانم انجام دهم.

"بدیهی است که همه ما روزهای بدی داریم. من فقط سعی می کنم در سال گذشته در استنفورد به یاد داشته باشم که" من دو بار پیروز شدم "! چیزها می توانند خیلی سریع تغییر کنند. "

مدتها پیش در کهکشان دور و دور، جنگ ستارگان وجود نداشت، و کسب و کار و هنر فیلم ها کاملا متفاوت بود.

بله، از لحاظ فنی فقط 42 سال زمین زمین و در کهکشان راه شیری ما بود، اما قبل از استودیو ها درباره "franchises" (خارج از ایستگاه های برگر پادشاهان و موبایل)، "چادر"، "جهان سازی" یا بازاریابی توده ای (اسباب بازی) به عنوان یک عامل در دادن یک پروژه سبز سبز. پیش از آنکه یک فیلم بتواند در حدود یک میلیارد دلار جایگزین شود. زمانی بود که هنوز جدایی بین فیلم های A و B وجود داشت، به این معنی که فیلم های علمی تخیلی / فانتزی بودجه بندی شده و به صورت های مختلف پخش شده و به یک بازار طاقچه تبدیل شده اند. ما از یک دوران استقلال حیرت انگیز در هالیوود دور شدیم، که در آن فیلم های بزرگ شده بود که هرگز در ایالات متحده نبوده است - در میان آنها بانی و کلاید، فارغ التحصیل، نیمه شب کوبوی، M * A * S * H، The Godfather ، و راننده تاکسی - مخاطبان بزرگ و پاسخگو را جلب کرد. هیچ کمیک کمیک وجود نداشت که نوجوانان نوجوان بتوانند نیروهای خود را در زمینه بازاریابی و پوشش رسانه ای فیلم ها با افراد شلیک اسلحه های اشعه به هم متصل کنند.

من 15 ساله بودم که اذان را دیدم - اولین باریک "مدرن" بود که در تابستان 1975 در اولین شب بازش بود. این یکی از تجربیات بزرگ سینمای من در زندگی من بود. از اولین ضرب المثلی از نمره جان ویلیامز به انفجار ارگاسم یکی از بدترین هیولا های فیلم - یک هیولا به ندرت دیده می شود، به این دلیل که کوسه های مکانیکی به نحوی خیلی بد کار می کردند که مدیر جوان درخشان، استیون اسپیلبرگ و ویراستار وی Vea Fields ، مجبور بود بر روی آن برود - ما می دانستیم که بازی تغییر کرده است. من هرگز در یک تئاتر بسته بندی شده ای احساس نکردم. آرزو می کنم که آنجا باشم

دو سال بعد، جرج لوکاس، یکی از اعضای اسپیلبرگ، سر و صدای زیادی داشت که تغییری در بازی داشت. من شاهد جنگ ستارگان بودم (قسمت Episode IV: New hope attached to title) هفته بعد از باز شدنش، در یک تئاتر بزرگ و کامل. به عنوان یک تکه فیلم سازی، آن جاش نبود. این بازی متغیر بود (به نوعی)، تیراندازی ها به صورت یکسان در هر کلاس درجه B قرار داشتند و اوج هم بسیار قابل پیش بینی بود. اما دشوار نبود که در تردید قرار بگیرد. من هرگز چیزی را تجربه نکردم مانند اثر اولین سفینه فضایی که به نظر می رسد به سمت راست بالای سر و روی صفحه نمایش برود. همانند بسیاری از مردم، من با صحنه کینتینا مخلوطی از کازابلانکا، ستاره دنباله دار و غربی های قدیمی، از صحنه غرق شدم. من نمره پر انرژی LP از جان ویلیامز را از دست دادم، با باز کردن رزمی مضحک و انگیزه های نوآورانه، یکی از دلگرمی ها و دیگری (برای دارت وایدر) به عنوان بهترین چایکوفسکی تکان دهنده بود. به عنوان یک استودیوی Ealing و Hammer buff، من بهشت ​​را دیدم که نشان می دهد Alec Guinness و Peter Cushing - به من خوشامد با داوید پرووسی، وزنه برداری تحت لباس Veder که قبلا هیولا در آخرین ظاهر کوشینگ به عنوان دکتر Victor فرانکشتاین چیزهای بی اهمیت ترسناک!